السابقون السابقون

السابقون السابقون

به نامت آغاز میکنم
نه به شکوه زبان می گشایم که شرمسارم و نه به گلایه از این نقص و آن عیب، که تمام را ریشه دار در این نصف ناقص و معیوب خویش می یابم.
"سبحانک" را با تمام وجود احساس می کنم و تمام هستی را به شهادت می طلبم و شاهد می بینم. و "انی کنت من الظالمین" را با شراری از ندامت که وجودم را به آتش می کشد در پیشگاهت معترف می گردم و سمیع، بصیر و علیمت می یابم.
تصور رحمانیتت به سجودم می دارد که ذره حقیر بی مقدار را در مقابل دریای بی کران قدرت و رحمت می یابم و اندیشه ی رحیم بودنت، عطشم را برای شکرگزاریت فزونی می بخشد. عطشی که با جستجویم، آبی برای تسکینش نمی یابم بلکه تکاپویم، عجز بیشترم را برایم آشکار می نماید. ...
قسمتی از دستنوشته های دانشجوی شهید محمد چمنی

محبوب ترین مطالب

شروعی دوباره

دوشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۴:۵۲ ب.ظ

شاید بیش از یکسال از آخرین باری که برای شهید نوشته ام می گذرد، شاید هم بیشتر... به هرحال خیلی دلم سوخت وقتی دیدم سرور وبلاگ قبلی خراب شد و نوشته های من هم از دنیای مجازی حذف شد.
حالا تصمیم گرفته ام دوباره شروع کنم و این بار با عزمی استوارتر از قبل. این بار می خواهم بیشتر کشفش کنم تا بهتر بتوانم بنویسم.
فهمیده ام که از شهید محمد چمنی، هرچند که خواهرزاده ی ایشان هستم، هیچ نمی دانم.

  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • ۹۲/۰۶/۰۴
  • ۷۹۳ نمایش

شهید

شهید-چمنی

نظرات (۲)

خیلی کار خوبی میکنید!
خوشحالمون کردی بانوجان!

ان شاالله استفاده ببریم و بشیم از رهروان!
پاسخ:
سلام.ممنون که سرزدی
ان شاالله بانو
سلام خیییییلی خیییییلی زیبابود همه مطلبهاتونو خوندم همین امشب وغرق درهمه ارزوهاو خاطراتم ازدوکوهه وشلمچه وهویزه شدم غرق درخوابهایی که دیده بودم وفراموششون کرده بودم چه شب زیبایی برام شدامشب. همیشه خوندن زندگینامه یاگفته های شهیدان لذت بخش ترین لحظه های عمرم بوده شایدبه این خاطرهست که همیشه ارزو داشته ودارم که سربریده پسرانم رو که در راه امام حسین علیه السلام فدابشه وبرام بیارن ومن باافتخار سجده شکربجابیارم اونقدر به این مسله تربیت حسینی شورانقلابی وصبرزینبی و توبه حری و نگاه تشنه علی اصغربه امام حسین علیه السلام فکرمیکنم که روزی خواب عجیبی دیدم خواب دیدم درصحنه جنگ کربلاحضوردارم اولش وقتی هجوم دشمن رودیدم ترسیدم ومیخواستم فرارکنم ولی سریع باخودم فکرکردم جانم فدای حسین وبهشون حمله کردم دیدم جنگ بعدازتصمیم من تموم شد وحضرت زینب سلام الله علیها باصورت پوشیده ازنقاب ولباسی سبزوزیبابدون صحبت به کنیزاشون اشارهکردن  به من لوحی بدن وبعدبه من لوحی ازنور دادن که در اون نام حضرت زهراسلام الله علیها نوشته شده بود ...من تا امشب خوابم روبرای کسی تعریف نکردم حسین اون موقع سه ساله بود ./امیدوارم همه ما همیشه پیرو اهل بیت باشیم برام بااون قلب پاکت دعاکن.زینب قشنگمومیبوسم خیلی دوسش دارمخییییلی زیاد
پاسخ:
سلام.ممنون از لطفتون. ان شاالله همه به " کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" اعتقاد داشته باشیم و واقعا حسینی باشیم. یاعلی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی